دوست داشتنی ها

هر چیزی که دلت بخواد

دوست داشتنی ها

هر چیزی که دلت بخواد

آدمیت



وسیله ای خریدم دوتا کارگر گرفتم برای حملش

گفتن 40 تومان من هم چونه زدم کردمش 30 تومان

رفتیم ساختمان و توی هوای گرم بهمن ماه بندر وسیله ها رو بردیم بالا

امدیم پایین و دست کردم جیبم سه تا ده تومانی دادم بهشون

یکی از کارگر ده تومان خودش برداشت بیست تومان داد به اون یکی

صداش کردم گفتم مگر شریک نیستید

گفت چرا ولی اون عیالواره احتیاجش بیشتر از منه

من هم برای این طبع بلندش دوباره ده تومان بهش دادم

تشکر کرد دست کرد جیبش و دوباره پنج هزار تومان داد به اون یکی و رفتن

داشتم فکر میکردم هیچ وقت نتونستم اینقدر بزرگوار و بخشنده باشم

نه من و نه خیلی های دیگه که خیلی ادعای


تحصیلات و با کلاسیمون میشه ؟؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد